نگین شهرباران ، غزلی ازجلیل واقع طلب

ساخت وبلاگ
شرمنده ازتداوم تأخیرتان نکرد

این سوژه های ناب که درگیرتان نکرد

آوارراکه آهن وفولاد ذوب شد

عفریتِ مرگ، غیرت آژیرتان نکرد

مثل مترسکیدکه که انبوهِ بیشه ها

حتی برای ثانیه ای شیرتان نکرد

در ازدحام ِشرجیِ تشییعِ لاله ها

تابوتِ دودوشعله نفسگیرتان نکرد

کابوس بودخاطره هاتان،که هرزرفت

تقصیرخواب چیست که تعبیرتان نکرد

پُل نیستید،سنگ شویداینکه سخت نیست

شایدکه آبشارسرازیرتان نکرد

+ نوشته شده در  پنجشنبه نهم اردیبهشت ۱۳۹۵ساعت 1:26  توسط جلیل واقع طلب  | 
رباعی...
ما را در سایت رباعی دنبال می کنید

برچسب : شهرباران, نویسنده : jalilvaghetalab بازدید : 121 تاريخ : جمعه 5 آبان 1396 ساعت: 5:27