کسی‌ نمی‌‌داند که آسمان نگاهت چگونه ابری شد جلیل واقع طلب

ساخت وبلاگ

کسی نمی داند
که آسمان نگاهت
چگونه ابری شد
دلت
که سبزی جنگل رکابدارش بود
چرا به صاعقه ی دوردست نامه نوشت
چرا ترانه نخواندی برای جاری ِ آب
همیشه شرقی من
ای غریب دلتنگی
تو را چه با مرداب

چرا دوباره سفر؟
کدام جاده تو را سوی خویش می خواند؟
قبیله می پرسد
چرا نمی مانَد؟
مگر قرار نبود آب را ترانه کنیم؟
مگر تو تشنه نبودی ؟
هنوز چشمه که هست

بیا ستاره بچینیم و آسمان بخریم
وشرحه شرحه حکایت
برای راحتی خواب لاله ها ببریم
کسی نمی داند
بیا بگو که بدانند
عاشقیم هنوز

جلیل واقع طلب

رباعی...
ما را در سایت رباعی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : jalilvaghetalab بازدید : 33 تاريخ : دوشنبه 13 آذر 1402 ساعت: 23:04